• خانه
  • تماس
  • ورود
  • دهقان
  • زفاک
  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
  • مدیر سایت
  • نجفی زهرا
  • نویسنده محمدی
  • زهرا پورپيرعلي
  • نازنین

#رسول-مهربانی

نوشته شده توسطالهام نصیر 25ام آذر, 1395

#رسول_مهربانی
#مدرسه-علمیه-فاطمیه-گرمسار
#بی-بی-خورشید
حق چو دید آن نور مطلق در حضور
آفرید از نور او صد بحر نور
آفرینش را جز او مقصود نیست
پاک دامن تر زاو موجود نیست
میلاد نبی اکرم (ص) و امام صادق(ع)پیشاپیش گرامی باد

#رسول-مهربانی

نوشته شده توسطالهام نصیر 25ام آذر, 1395

#رسول-مهربانی
#مدرسه-فاطمیه-گرمسار
#بی-بی-خورشید
- ِ ثَلَاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ فَهُوَ مُنَافِق‏ : ْ إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَ إِذَا اؤْتُمِنَ خَان‏


نشان منافق سه چیز است : 1 - سخن به دروغ بگوید . 2 - از وعده تخلف کند .3 - در امانت خیانت نماید .

تحف العقول ص 316
2- لَا یَنَالُ شَفَاعَتِی مَنْ أَخَّرَ الصَّلَاةَ بَعْدَ وَقْتِهَا


کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهد رسید

محاسن ص 80

راز بوی خوش تربت شهید احمدی بعد از 17 سال /شادی روحش صلوات /

نوشته شده توسطالهام نصیر 13ام آبان, 1395

خبرگزاری تسنیم:علی میراخوری می‌گوید: شهید حاتم احمدی اولین شهید دفاع مقدس گرمسار بود.دو روز از خاکبرداری مزارش گذشته بود که راننده جرثقیل هراسان به اداره آمد و خواست تا به آنجا برویم.از خاک بوی عطری به مشامم رسید که هرگز خوشتر از آن را حس نکرده بودم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هشت سال دفاع مقدس روایت روزهای پرخاطره‌ای است که هر کدام یک فریم از آلبوم بی نظیر مقاومت رزمندگان اسلام را می‌سازد. بیش از 200 هزار شهید در جنگ تحمیلی داشته‌ایم که از هر کدام خاطرات متعددی به جای مانده است و نقل آن‌ها سر فصلی از کلاس درس ایثار است.

علی میراخوری که سال‌ها در بنیاد شهید و امور ایثارگران با روایت‌های متعددی از شهدای جنگ تحمیلی برخورد داشته است. از شهید حاتم احمدی اولین شهید دفاع مقدس گرمسار چنین روایت می‌کند:

شهید حاتم احمدی اولین شهید هشت سال دفاع مقدس شهر گرمسار بود. وقتی پیکر پاکش را به خاک سپردند، هنوز در قبرستان شهر قطعه‌ای برای شهدا مشخص نکرده بودند. خانواده‌اش از اینکه مزار شهیدشان، دور از بقیه شهدا قرار داشت ناراحت بودند.

هر مراسمی که برگزار می‌شد، خانواده شهید حاتم احمدی، تنها و دور از بقیه خانواده‌ها، کنار مزار شهید می‌نشستند. آبان سال 1376، پدرش به اداره بنیاد شهید آمد و موضوع انتقال مزار شهید را به قطعه شهدا مطرح کرد. موضوع را با امام جمعه شهر در میان گذاشتیم تا مطمئن شویم اشکال شرعی ندارد. گفتند:اگر نبش قبر نشود، اشکالی ندارد. دو روز از انجام خاکبرداری گذشته بود که راننده جرثقیل هراسان به اداره آمد و از من خواست تا به مزار برویم. به مزار که رسیدیم دوان دوان به سمت خاک‌ها رفت و گفت این خاک را استشمام کن. هنوز نزدیک بینی نبرده بودم که بوی عطری به مشامم رسید که هرگز خوشتر از آن را حس نکرده بودم.گویی صدها لیتر عطر با خاک مخلوط شده بود. احساس عجیبی به من دست داده بود. وقتی به چهره کارگرها هم دقت کردم متوجه شدم گویا آن‌ها هم با استشمام این رایحه از ادامه کار شرم دارند.

به کارگرها سفارش کردم که مواظب باشند نبش قبر صورت نگیرد.چند روز بعد از اتمام خاک برداری، راننده قاسمی به اداره آمد و گفت: «آن روز بعد از رفتن شما کلنگ یکی از کارگرها به سنگ لحد شهید گیر کرد و سنگ کمی جا به جا شد. وقتی که برای قرار دادن سنگ در جای خودش رفتم ناخودآگاه چشمم به کفن شهید افتاد؛ کاملا سالم و سفید و تمیز بود. انگار تازه دفن شده بود.»

از صحبت‌های او بسیار متحیر شده بودم. زیرا هفده سال از شهادت حاتم می‌گذشت. بعد از خاکبرداری اطراف مزار را بتون ریختند و پس از آنکه مطمئن شدند بتون محکم شده عملیات انتقال را آغاز کردند. از آقای عسگری که مغازه عکاسی داشت، خواستیم که برای ثبت مراحل انتقال در مزار حضور پیدا کند. در حین انجام عملیات انتقال ترس داشتیم که مبادا اتفاقی بیفتد و ما شرمنده شهید و خانواده اش بشویم.

جرثقیل مزار شهید را بلند کرد و پس از طی مسافتی حدود 200 متر در قطعه شهدا و در محلی که آماده شده بود قرار داد. آقای عسگری از این عملیات حدود 30 عکس گرفته بود.اما چند روز بعد که به سراغ تصاویر رفتم،گفت: تصاویر به علت نامعلومی سوخته است. چند روزی از این ماجرا می‌گذشت و اشتیاق من برای پی بردن به راز آن تربت مطهر بیشتر می‌شد. به سراغ دوستان و همرزمان شهید رفتم. همه آن‌ها به یک چیز اشاره می‌کردند: «حاتم احمدی همیشه بعد از نماز صبح زیارت عاشورا می‌خواند.»

برای شهید حاتم احمدی اولین شهید گرمسار فاتحه و صلواتی مرحمت فرمایید .

اشتراک گذاری این مطلب!

حجاب یعنی :

نوشته شده توسطالهام نصیر 18ام مهر, 1395